ترانه ی نهم - دال
باد از احتیاطِ پاورچینِ پردهها
لبریز بازی وزیدن بود
پرنده آمد
کمی رو به پیراهنِ چهلدانه اَنارِ خسته نشست
تشنه بود
خواب انار دیده بود
چیزی نگفت
آن سوتر، پشت پنجره
سایهسار قفسها پیدا بود.
لبریز بازی وزیدن بود
پرنده آمد
کمی رو به پیراهنِ چهلدانه اَنارِ خسته نشست
تشنه بود
خواب انار دیده بود
چیزی نگفت
آن سوتر، پشت پنجره
سایهسار قفسها پیدا بود.
پرنده هیچ نپرسید
این منقل روشن و
این سیخ برهنه برای چیست؟
تنها لبهی تیز چاقوی کهنهای
کنار پاشویه
داشت سربهسرِ ماه سربُریده میگذاشت.